و بلاخره بعد سال ها انتظار دارم آماده میشم برای ارائه ی داستان CG. البته که خصوصیه، ولی بازم همونیه که همه ی این سال ها منتظره اتفاق افتادن بوده.

گفته بودم میخوایم روی پلن بهره برداریش بطور جدی کار کنیم و تصمیم‌گیری بشه. لازمش اینه من هر آنچه گذشته رو بگم! و هوو هوو… خیلی چیزا گذشته!

فایل ارائه نصف شده و تقریبا باب میلم پیش رفته. ۳ روز تا اینجا ساخت پاور‌پوینت وقت گرفته 🙂 شما ببین خودت دیگه…

امیدوارم که خیر باشه.

اتفاق دیگر این روزها کار کردن روی پادکست زیستی‌مون و همچنین شروع ضبط پادکست “کوچه صادقیان” ه. با تشکر ویژه از آقای شریفی عزیز که تو این چند روز مرخصی کلی پوستر و کاور برای این کارا زد. دمش گرم و دلش خوش.

و اما بعد… اتفاق دیگر هم چیزیه که خیلی سربسته تر از چیزای دیگه‌ست. ولی دوست دارم اینجوری بنویسمش که… من از آنتوان لاوازیه چی یاد گرفتم؟ حریص بودن!

البته در نوع مفیدش! اینکه اگر یک موقعیتی پیش آمد و پنجره ای باز شد، حتما خودتو بنداز توش؛ حتما ازش استفاده کن! ولی چطور؟

آنتوان لاوازیه شاید تنها دانشمندی باشه که بعد از مرگش هم به علم خدمت کرد! بجز اونایی که جسدشدن رو وقف میکنن… واقعا یه کاری کرد!
بعد انقلاب فرانسه و کشتار وحشیانه درباریان، لاوازیه به اعدام با گیوتین محکوم میشه، و وقتی چاره ای نمونده، پس تصمیم میگیره از این موقعیت هم استفاده کنه! مطالعات علوم شناختی شاید از همینجا شروع شده باشه، جایی که لاوازیه برای مشخص کردن محل قوه ی متفکر بدن، به شاگردانش میگه بعد از اینکه سرش رو با گیوتین قطع کردن، اون شروع به پلک زدن میکنه و اونها باید نگاه کنن که اون میتونه پلک بزنه یا نه!
و مشخص میشه که بله! مغز محل انجام و دستور تصمیم های ماست!

این پروژه جدید گیوتین نیست! و توش کسی آسیب نمیبینه (انشالله!) ولی واقعا موقعیت خاصیه که به دلایلی من قابلیت استفاده ازش رو پیدا کردم. سوالات اخلاقی مطرحه، مثل اینکه درسته استفاده شخصی کنم از این موقعیت؟ اصلا شدنیه؟ یا اولویت چیه؟
راستش به نتیجه رسیدم… و کاری که میکنیم شخصی نخواهد بود.
ولی ایده… ایده ای که دارم روش کار میکنم، اگر بشه، و اگر بشه، اگر بشه… اتفاق خیلی بزرگیه برای من و البته ذی‌نفعان ماجرا! شاید یکم که پیش رفت و مسیرش مشخص شد نوشتم براتون داستان رو. الان نمیدونم خودمم. ولی سوالی که هنوز جواب نداره اینه:
باید ببینیم اصلا حداکثر استفاده ای که میشه از این موقعیت کرد چیه؟! شاید فقط در حد یک پلک زدن باشه!

3 آبان 1399

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *