وضعیت زندگی من تو ماه رمضون دقیقا حکم گربه شرودینگر رو داره؛ اصلا نمیشه گفت کی قراره بیدار باشم، کی قراره خواب باشم، کی فعالیت میکنم یا که چیکار میکنم. ممکنه خواب باشم، ممکنه جلسه باشم، ممکنه سر کلاس باشم! بطور عجیبی همه چیز به هم میریزه!
دیروز یه جلسه لاوازیه برای بعد بیداری داشتیم، همون ساعت هم جلسه برگزار شد منتهی قبل خواب! جلسه خوبی بود.
بحث آخرین کار لاوازیه بود! کار که میگم یعنی بخشی که شروع نکردیمش هنوز. تو طراحی ها آورده بودیمش و کامل تو فرآیند در نظر گرفته بودیم و حتی یکبار برای ساختش اقدان کردیم و شکست خوردیم، ولی چون اجرا نکردنش آسیبی به بقیه نمیزد تا الان نشستیم طراحیش رو تکمیل کنیم.
جلسه سنگین و شلوغی بود که چکارش کنیم این رو. همه ی سناریو ها از نظر قابلیت اجرا تا توجیهپذیری و قابلیت توسعه رو برسی کردیم و هر حالت چند بار کلا کنسل شد ولی باز برگشت روی میز. در نهایت تصمیم خیلی خوبی گرفتیم. قابل اجرا ترین پروژه با توجیه خیلی خوب. البته با این فرض که قرار نیست بیشتر از این رو این حوزه کار کنیم. راضی کننده بود.
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۰