Sensori

خب بلاخره امروز سفارش قطعات لازم برای ساخت نمونه پروف‌آف‌کانسپت سنسوری رو سفارش دادم و بسی لذت بردم.

سااال ها بود از فضای الکترونیک دور بودم، ینی بعد از دوره راهنمایی دیگه هیچ ارتباطی نداشتم با الکترونیک و حتا کد زدن. اون موقع ها له له میزدم که خودم مدار طراحی کنم و ببندم؛ نه که صرفا برد رو طراحی کنم و بسازم ها… اصلا خودم چینش مدار رو از هیچ ببندم. فکر کردن بهش اذیتم میکنه…

راستش بدم نمیاد باز وارد فضای مدار بستن و کد زدن بشم. البته نه خیلی کارای عجیب ها… در حدی که کارم راه بیوفته.

حالت فعلا که این نمونه اولیه هه رو بسازیم و کارای نوشتن اظهارنامه رو تکمیل کنیم، بریم به مرحله بعد تا ببینیم چی میشه.

البته ناگفته نماند که هرچی میریم جلو من بیشتر نگران سنسوری میشم؛ نه این‌که کار نکنه ها، اصلا. اینکه چرا نمونه مشابهش رو پیدا نمیکنیم؟ مگر ممکنه این سیستم وجود نداشته باشه؟ البته خب از یه نظر ممکنه… ما داریم از یه تکنولوژی سطح بالا برای یه کار خیلی بدیهی استفاده میکنیم. یه مثالی هست که میگه “بشر بعد از اینکه روی ماه قدم گذاشت فهمید میتونه زیر چمدون چرخ بذاره!” منم هر از گاهی کاربرد های خفن تری براش پیدا میکنم ها، ولی سوال و نگرانی سر جاشه.

خلاصه اگه بفهمم تروتوندادا تریاندیدا از روستای چوروتاتای ژاپن شرقی در سال ۱۵۰۰ قبل از میلاد ثبتش کرده اصصلا تعجب نمیکنم! مثل همیشه.

اینطور!

۱۲ خرداد ۱۳۹۹

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *